"بینا فرهنگی"
زبان مهمترین وسیله برقراری ارتباط است و آدمی به عنوان موجودی اجتماعی در تمام وجوه زندگی روزمره خود مدام در حال بکار گیری زبان و انجام تعاملات زبانی است. انسانها دارای زبانها و در نتیجه فرهنگهای متفاوت اند. بنابراین در تعاملات زبانی جنبه های "بینافرهنگی"، بسیار مهم و حائز اهمیت است. از اینرو بررسی جنبههای بینافرهنگی همواره مد نظر زبانشناسان، فرهنگ شناسان و مترجمین بوده است
"بینا فرهنگی" واژه جدیدست که برای اولین بار، در سالهای دۀ شصت قرن گذشتۀ میلادی، در محافل آکادمیک علوم انسانی در انگلستان بکارگرفته شد. ولی بعنوان واقعیت ملموس همواره در جهان و در تاریخ وجود داشته است. جهانی که در آن زندگی میکنیم جهان تفاوتهاست: چه تفاوتِ درون فرهنگی و چه تفاوتِ بینا فرهنگی. واژۀ "بینافرهنگی" اشاره به هر جنبه ای از هر گونه تعامل بین فرهنگ ها دارد؛ بنابراین ارجاع این واژه، به برقراری و حفظ روابط فرهنگی به صورت تماس، گفت و شنود، و مبادلۀ شناخت بین فرهنگ ها می باشد. مسلمأ رعایت کرامت وعزت این تفاوتها، و هدفمندی به شناخت، تفاهم، ایجاد اعتماد و درک متقابل بین عقاید و ارزشهای متنوع، در آن مستتر است.
ترجمه "بینا فرهنگی" یکی از مهمترین الزمات زبا نشناختی است که مقصود از آن همطراز و همسنخ کردن مضامین فرهنگی متفاوت و تسهیل درک و ارتباط بهتر "بینا فرهنگی" می باشد.
امروزه کار ترجمه بیش از گذشته یک عمل بینا فرهنگیست، بنا براین یک مترجم هشیار، با پرورش مستمر تبحر خود نباید فقط به انتقال کلمات، نَحو و قواعد دستوری از زبانی به زبان دیگر اکتفا نماید، بلکه موظف است مضامین، مفاهیم، احساسات، هیجانات، جذبه، نیت و انتظارات نهفته در متن اولیه را نیز، بدون مخدوش کردن آن به ترجمه انتقال دهد.
ادغام و اجماع نقش مترجم با "میانجیِ فرهنگی"، به منظور انطباق متن اصلی با کد های کاربرانِ متن ترجمه شده، از ظروریات اساسی یک مترجم امروزیست؛ کد هائی که مترجم پس از تشخیص و ارزیابی آنها در فرایند ترجمه، اقدام به گشایش ، انطباق و انتخاب شیوه تبین ویژه گی های فرهنگ مبدأ به کاربرانِ زبان ترجمه مینماید.
مترجم، الزامأ با توسل به ذخایر دو فرهنگی خود، علاوه بر دو زبانه بودن، عامل وصل و تعا مل بین فرهنگ های مختلف میگردد. در نتیجه، ترجمه به "ارتباط بینا فرهنگی" متحول گشته و نقش مترجم از گمنامی و حضور نامرئی عبور می نماید.